تار


پیشینه و معرفی

واژه "تار" در نوشته های موسیقی دانان قدیم ایران همچون صفی الدین ارموی، خواجه بهاءالدین، ابوالفرج اصفهانی و تنی چند از شاعران و نویسندگان دوران گذشته بسیار یاد شده است ولی معلوم نیست منظور ایشان همین سازی باشد که ما امروزه به نام تار می شناسیم. حتی دوبیتی شاعر معروف و شوریده ایران بابا طاهر همدانی که واژه تار در آن به کار رفته است نمی تواند رد پای درستی از این ساز به دست دهد: دلی دیدم چو مرغ پا شکسته چو کشتی، بر لب دریا نشسته همه گویند که طاهر تار بنواز صدا چون می دهد تار شکسته در گذشته سازهایی با عنوان چهار تار، پنچ تار و شش تار بوده اند که این نام ها فقط تعیین کننده تعداد سیم یا تارهای آن سازهایند. بنابراین نمی توان به چنین عنوان هایی اعتماد کرد و مطمئن بود که منظور از چهارتار، پنج تار یا شش تار، همین ساز تار امروزی بوده باشد.

بر اساس نقاشی های مربوط به بزم شاه عباس صفوی در عمارت چلهستون اصفهان، معلوم می شود در آن زمان سازی مانند تار امروزی رواج نداشته است. در یکی از این نقاشی ها، سازهایی مانند دف، نی، قانون، کمانچه و سازی مضرابی شبیه به تار دیده می شوند. با توجه به این که یکی از سندهای محکم برای یافتن پیشینه هر ساز، وجود نقش ها و نقاشی های مختلف از عهد گذشته می باشد و چنین سندی تا کنون برای ساز تار بدست نیامده است، می توان گمان داشت که این ساز خیلی قدیمی نیست و احتمالاً در 200 تا 250 سال پیش به شکل امروزی در آمده باشد. قدیمی ترین تصویر متعلق به آن مربوط به اوایل دوران حکومت ناصرالدین شاه است که میرزا علی اکبر فراهانی، بزرگ خاندان هنرپرور فراهانی را در حال آموزش تار به هنرآموزان دربار قاجار نشان می دهد.

تار از دوره فتحعلی شاه قاجار کم کم به ساز اول موسیقی شهری ایران تبدیل شد. مهم ترین و معروف ترین نوازندگان این دوره نیز همگی تارنواز بودند و همچنین ردیف موسیقی دستگاهی ایران نیز به کوشش نوازندگان تار شکل گرفت. به جز منطقه آذربایجان، هیچ شکلی از تار در موسیقی های بومی ایران وجود ندارد. اما شکل متفاوتی از آن به نام رباب در مناطق وسیعی از بلوچستان، افغانستان و تاجیکستان از گذشته های دور به یادگار مانده است. به گمان ژان دورینگ پژوهشگر معاصر فرانسوی، تار امروزی برگرفته از ساز رباب قدیم است. زیرا شکل کاسه هر دو ساز، دوقلوست و سطح روی شان با پوست حیوان پوشیده می شود.

شکل دیگری از تار، در مناطق شمال غرب ایران و همچنین کشور آذربایجان به نام تار قفقازی وجود دارد. این ساز نیز بنا به پژوهش های ورتکف Vertkov و دیگر صاحب نظران آذربایجانی، تا پیش از قرن 12 هجری (اواخر قرن 18 میلادی) در قفقاز دیده نشده است. در آن زمان یک نوازنده ماهر به نام صادق اوغلی به آن سه سیم واخوان افزود و کمی شکلش را تغییر داد. بدین ترتیب تار قفقازی اقتباسی از تار ایرانی و در اصل برگرفته از رباب است. در حال حاضر این ساز با کاسه ای کوچک تر از تار ایرانی، هشت سیم دارد و محل قرار گرفتن آن همانند عکس های نوازندگان تار دربار قاجار، بر روی سینه نوازنده است.

قدیمی ترین تار ایرانی که در جهان غرب شناسایی شده، به سال 1289 هجری خورشیدی در یک موزه انگلیسی و قدیمی ترین سند تارنوازی با شکل و شمایل امروزی نیز، نوشته ای از گوبینو Gobineau جهانگرد فرانسوی است که در سال 1235 خورشیدی، تارنوازی آقا علی اکبر فراهانی را در تهران از نزدیک دیده و او را یک هنرمند طراز اول جهانی توصیف کرده است.


نمونه 1: نوازنده شش تار عصر صفوی

نمونه 1: نوازنده شش تار عصر صفوی

نمونه 2: علی اکبر فراهانی در حال آموزش تار

نمونه 2: علی اکبر فراهانی در حال آموزش تار

نمونه 3: رباب بلوچستان

نمونه 3: رباب بلوچستان

نمونه 4: تار قفقازی بر روی سینه نوازنده قرار می گیرد

نمونه 4: تار قفقازی بر روی سینه نوازنده قرار می گیرد

ساختمان ساز

این ساز از دو قسمت كاسه و دسته تشكیل می شود. كاسه كه مهمترین بخش ساز است معمولاً دو تكه ساخته می شود. چوب مورد استفاده بیشتر از درخت توت و گاهی از درخت گردوست و البته بهترین کیفیت با چوب توت بدست می آید. برای ساخت آن، ابتدا دو طرف كاسه تار به صورت جداگانه تراشیده می شود و سپس داخل هر یک خالى شده و بعد آنها را به هم می چسبانند. کاسه از یک قسمت بزرگ به نام شکم و یک قسمت کوچک به نام نقاره تشکیل می شود.

پس از چسباندن دو نیم كاسه، دسته را به آن وصل مى كنند و سپس سرپنجه نیز به دسته وصل مى شود. سرپنجه در واقع جعبه ای است که در انتهای دسته تار قرار دارد و گوشی های نگهدارنده سیم های تار بر دو سوی آن جای می گیرند. برای تار دو نوع سرپنجه می سازند. یکی طرح سنتی و دیگری نوعی جدید موسوم به طرح استاد قنبری (ابراهیم قنبری مهر) است.

دستۀ تار ۴۵ تا ۵۰ سانتى متر طول دارد و جداگانه ساخته مى شود. برای تزئین آن معمولاً دو نوار استخوانی که در بین شان یک نوار چوبی تیره رنگ نصب شده است، دیده می شود.

خرک وسیله کوچکی از جنس شاخ بز یا گوسفند است که سیم های تار از روی آن عبور می کنند و هنگام نوازندگی طنین صدای سیم ها از طریق همین خرک به پوست تار و در نهایت به کاسه تار وارد می شود تا برای چند مرحله تشدید شوند.

در سال های اخیر نوعی خرک پلاستیکی نیز ساخته شده است که به زعم برخی نوازندگان و سازندگان تار، صدای بهتری ایجاد می کند.

تار 6 سیم دارد. سه عدد از سیم ها از جنس فولاد و سه عدد دیگر از جنس آلیاژهای مس هستند. در گذشته، تمام سیم ها را همانند سایر سازهای زه دار، از ابریشم می ساختند. سیم ها از یک طرف به کاسه تار وصل می شوند و پس از گذشتن از روی خرک در انتهای دسته به گوشی های ششگانه متصل می شوند.

سیم های تار با کوک های مختلفی به صدا در می آیند. هر کدام از آنها رنگ صوتی ویژه ای دارند و تقریباً با یک کوک می توان تمام دستگاه های موسیقی ایرانی را نواخت. گستره صدا دهی این ساز در حدود دو و نیم هنگام Octave است.

برای نوازندگی تار، کوک های مختلف و متنوع وجود دارد. برخی کوک ها برای اجرای برخی دستگاه ها مناسب تر و برای برخی دیگر چندان مناسب نیستند. چهار کوک رایج همانند نمونه های 20، 21، 22 و 23 هستند.

بر روی دسته تار 25 تا 28 عدد پرده بسته می شود. پرده ها مشخص كنندۀ نقاطى هستند كه نت هاى مختلف به وسیلۀ آن تولید می شوند. جنس پرده از رودۀ تابیده گوسفند است که نوازنده با دست گذاشتن روى هر كدام از آنها مى تواند نت متفاوتى را بنوازد.

تار با مضرابی کوچک از جنس برنج به طول تقریبی سه سانتی متر نواخته می شود.

تقریباً نصف طول مضراب با موم پوشیده می شود تا مضراب در دست های نوازنده به راحتی جای گیرد.

در سال های اخیر یک نوع مضراب پلاستیکی نیز بدین منظور ساخته شده است.

از سازندگان قدیم تار می توان به نام های استاد خاچیک، هامبارسون، فرج الله، آقا گلی، یحیی، برادران عباس و جعفر صنعت، ملکم، استاد حاجی و پسرش رمضان شاهرخ اشاره کرد. در این میان نام یحیى، تارساز برجستۀ اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجرى بیشتر معروف است.

میرزا یحیى از ارامنۀ جلفاى اصفهان و نام اصلى اش هوانس آبكاریان بود. اما روى تارهاى خود، با اسم مستعار "یحیى" امضا مى کرد. تاریخ مرگ میرزا یحیى را كه تا کنون مشهورترین سازندۀ تار به حساب می آید، 28 بهمن سال ۱۳۱0 خورشیدى نوشته اند. در بین موسیقیدانان ایران، تار خوب همواره هم ارز با نام یحیى است. از سازندگان نامدار تار در حال حاضر می توان از محمود فرهمند، یوسف پوریا، ابراهیم برزی، ارژنگ ناجی و رامین جزایری نام برد.


نمونه 1: تراشیدن نمای بیرونی کاسه

نمونه 1: تراشیدن نمای بیرونی کاسه

نمونه 2: خالی کردن داخل کاسه

نمونه 2: خالی کردن داخل کاسه

نمونه 3: مرحله پایانی خالی کردن داخل کاسه

نمونه 3: مرحله پایانی خالی کردن داخل کاسه

نمونه 4: نمایی از کاسه تراشیده

نمونه 4: نمایی از کاسه تراشیده

نمونه 5: نمای داخل از دو نیمه کاسه

نمونه 5: نمای داخل از دو نیمه کاسه

نمونه 6: نمای بیرون از دو نیمه کاسه

نمونه 6: نمای بیرون از دو نیمه کاسه

نمونه 7: نمای دیگری از بیرون دو نیمه کاسه

نمونه 7: نمای دیگری از بیرون دو نیمه کاسه

نمونه 8: چسباندن دو نیمه به یکدیگر توسط یوسف پوریا

نمونه 8: چسباندن دو نیمه به یکدیگر توسط یوسف پوریا

نمونه 9: اتصال سرپنجه به دسته

نمونه 9: اتصال سرپنجه به دسته

نمونه 10: طرح سنتی سر پنجه

نمونه 10: طرح سنتی سر پنجه

نمونه 11: سر پنجه با طرح ابراهیم قنبری مهر

نمونه 11: سر پنجه با طرح ابراهیم قنبری مهر

 نمونه 12: چسباندن دسته به کاسه

نمونه 12: چسباندن دسته به کاسه

نمونه 13: نمایی کامل از اتصال کاسه و دسته و سر پنجه

نمونه 13: نمایی کامل از اتصال کاسه و دسته و سر پنجه

نمونه 14: نمای دیگری از اتصال کاسه و دسته و سر پنجه

نمونه 14: نمای دیگری از اتصال کاسه و دسته و سر پنجه

نمونه 15: مراحل ساخت سیم گیر و خرک که با استفاده از شاخ قوچ یا بز تهیه می شوند

نمونه 15: مراحل ساخت سیم گیر و خرک که با استفاده از شاخ قوچ یا بز تهیه می شوند

نمونه 16: خرک پلاستیکی

نمونه 16: خرک پلاستیکی

نمونه 17: سیم های تار از روی خرک می گذرند

نمونه 17: سیم های تار از روی خرک می گذرند

نمونه 18: نمای بالا از سرپنجه

نمونه 18: نمای بالا از سرپنجه

نمونه 19: گستره صدا دهی تار

نمونه 19: گستره صدا دهی تار

نمونه 20: رایج ترین کوک تار

نمونه 20: رایج ترین کوک تار

نمونه 21: کوک دیگری که خیلی مورد استفاده قرار می گیرد

نمونه 21: کوک دیگری که خیلی مورد استفاده قرار می گیرد

نمونه 22: کوک معروف به فا که بیشتر حرفه ای ها استفاده می کنند

نمونه 22: کوک معروف به فا که بیشتر حرفه ای ها استفاده می کنند

نمونه 23: معروف ترین کوک دستگاه شور برای تار

نمونه 23: معروف ترین کوک دستگاه شور برای تار

نمونه 24: پرده های بسته شده بر روی دسته تار

نمونه 24: پرده های بسته شده بر روی دسته تار

نمونه 25: نمایی دیگر از پرده های بسته شده بر روی دسته تار

نمونه 25: نمایی دیگر از پرده های بسته شده بر روی دسته تار

نمونه 26: مضراب برنجی تار

نمونه 26: مضراب برنجی تار

نمونه 27: مضراب پوشیده با موم

نمونه 27: مضراب پوشیده با موم

نمونه 28: مضراب پلاستیکی تار

نمونه 28: مضراب پلاستیکی تار

نمونه 29: هوانس آبکاریان معروف به یحیی، سرشناس ترین سازنده تار ایرانی

نمونه 29: هوانس آبکاریان معروف به یحیی، سرشناس ترین سازنده تار ایرانی

نوازندگان و شیوه های نوازندگی

تار اگر چه نسبت به سایر سازهای ایرانی پیشینه کهنی ندارد و جوان تر می نماید ولی در 200 سال اخیر به عنوان مهم ترین ساز موسیقی شهری ایران شناخته شده است. بزرگ ترین موسیقیدانان یک صد سال اخیر از نوازندگان چیره دست تار بودند. نوازندگی تار در چند دهه اخیر به سه شیوه متمایز قابل دسته بندی است. الف- تارنوازی قدیم ایرانی ب- شیوه رادیویی ج- شیوه نوین

نوازندگان شیوه قدیم

به جز آقا علی اکبر فراهانی بزرگ خاندان فراهانی ها، که پیش از ورود دستگاه های ضبط صدا به ایران درگذشت، از سایر نوازندگان مطرح قرن اخیر نمونه های صوتی موجود است. از شاخص ترین آن ها می توان به نام آقا حسینقلی و میرزا عبدالله فرزندان آقا علی اکبر فراهانی اشاره کرد. چنان که از عکس های دوره قاجار پیداست، آن زمان تار بر سینه نوازنده قرار می گرفته است. اما از حدود سال 1300 خورشیدی (1921 میلادی) کم کم شیوه دست گرفتن ساز تغییر کرد و پیرو این تغییر، ساختمان ساز نیز تا اندازه ای بزرگ تر و سنگین تر شد.

درویش خان یکی از شاخص ترین شاگردان آقا حسینقلی بود. وی با داشتن ذوق آهنگسازی، قطعات ویژه ای برای این ساز بوجود آورد که هنوز هم سر مشق آهنگسازان و نوازندگان جوان هستند. او مدتی در مدرسه موزیک نظام به آموختن طبل مشغول بود و در آنجا با موسیقی غربی هم آشنا شد. در نتیجه تعداد محدودی از ساخته هایش فضای غربی دارند که از آن میان می توان به قطعات مارش و پولکا اشاره کرد. علاوه بر این، برخی از ضبط های به جا مانده از درویش خان با همراهی پیانوست.

پس از خاندان فراهانی، می توان از شاگردان زبده درویش خان یاد کرد که تارنوازان بسیار ماهری بودند، افرادی مانند، موسی معروفی، مرتضی نی داوود، یحیی زرین پنجه و کلنل علینقی وزیری.

علی اکبر شهنازی فرزند آقا حسینقلی نیز با آن که هنگام فوت پدر فقط 18 سال داشت، این ساز را با مهارت زیاد می نواخت و عملاً در طول عمر 81 ساله اش به شاخص ترین نوازنده تار ایران تبدیل شد. وی در شیوه نوازندگی تار ابداعاتی داشت ولی از چارچوب موسیقی اجدادی اش بیرون نرفت. او یکی از تأثیرگذارترین نوازندگان معاصر بود که تلفیقی از شیوه نوازندگی قدما و شیوه شخصی خود را با قدرت بالایی به نسل های بعدی انتقال داد. لحن تارنوازی اش، وجهی کاملاً متمایز از سایر نوازندگان قبل و بعد خودش دارد.

برخی نوازندگان کم شهرت نیز با شیوه هایی کاملاً شخصی و البته در چارچوب تارنوازی قدیم وجود داشتند که در زمان خود مورد توجه واقع نشدند ولی نسل بعد، قابلیت های نوازندگی آنان را ستود. غلامحسین بیگجه خانی یکی از این نمونه هاست که سرعت پنجه ویژه ای داشت و صاحب یک بیان منحصر به فرد بود.

سال های دهه پنجاه خورشیدی، به دوره بازگشت در موسیقی ایرانی معروف است. در این زمان با راه اندازی مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی و بهره گیری از اساتید قدیمی، نسل جدیدی از نوازندگان شکل گرفتند که موسیقی آن ها تفاوت قابل ملاحظه ای با جریان رایج روز داشت. به همین نسبت، شیوه های متنوعی از تار نوازی نیز توسط همین نسل به وجود آمد که شباهتی به شیوه و نوین نداشت و در ادامه شیوه تار نوازی قدیم ایرانی بود. برای نمونه می توان به نام هایی چون محمد رضا لطفی، داریوش طلایی، حسین علیزاده، عطا جنگوک، داریوش پیرنیاکان و از جوان ترها به نام ارشد تهماسبی اشاره کرد.

نوازندگان شیوه نوین

کلنل علی نقی وزیری یکی از نوازندگان برجسته درویش خان بود که موفق شد از طریق بورس دولتی، پنج سال در برلین به فراگیری موسیقی غربی بپردازد و علاوه بر تار، نواختن ویولون و پیانو را هم بیاموزد. شیوه نوازندگی او پس از بازگشت به وطن، با نوع نوازندگی تارنوازان سنتی بسیار متفاوت بود و در نهایت وی بنیانگزار تارنوازی نوین ایرانی شد. ریزهای بسیار تند شبیه ماندولین، اجرای پاساژهای تند و نواختن فواصل پرشی از ویژگی های تار نوازی وی به شمار می روند. شیوه نوازندگی وزیری در نسل بعد چندان پیگیری نشد و منحصر به خودش باقی ماند. در سال های اخیر کیوان ساکت تنها کسی بود که مدتی شیوه نوازندگی وزیری را دنبال می کرد.

نوازندگان شیوه رادیویی

پس از آغاز به کار رادیو ایران در اردیبهشت 1319 خورشیدی (1940 میلادی)، کم کم پای نوازندگان سازهای مختلف، به رادیو کشیده شد و به تدریج شیوه ای دیگر در نوازندگی سازهای ایرانی پدید آمد که امروزه به شیوه و رادیویی معروف است. در این شیوه، تأکید نوازنده بر طنین ساز، بسیار زیاد است، به گونه ای که غالب نوازندگان در انتخاب ساز مورد نظر نیز به نمونه های پر طنین روی می آورند. در تارنوازی شیوه ، تک مضراب های قوی شنیده نمی شوند و ریزمضراب ها نیز آرام تر و به اصطلاح شمرده تر اجرا می شوند.علاوه بر این، نوازندگان بر احساس خود تکیه بیشتری دارند تا این که بخواهند بر اساس ردیف موسیقی دستگاهی اجرا کنند. از نوازندگان شاخص این شیوه، می توان به عبدالحسین شهنازی، لطف الله مجد، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، مهدی تاکستانی، ابراهیم سرخوش، فریدون حافظی و هوشنگ ظریف اشاره کرد.

دیگر نوازندگان مطرح

علاوه بر این ها، در حال حاضر نوازندگان مشهور دیگری هستند که علی رغم گذراندن دوره های آموزشی تارنوازی قدیم، لحن آثارشان نشانه هایی از شیوه های قدیم، نوین و گاه موسیقی های بومی به همراه دارد. نوازندگانی همانند مجید درخشانی، حمید متبسم، محسن نفر، کیوان ساکت و داوود آزاد با کمی اغماض در این دسته بندی جای می گیرند.

تار در طول یک صد سال اخیر مهم ترین و پر طرفدارترین ساز ایرانی بوده است. به همین دلیل نوازندگان بیشتری به آن متمایل شدند. بر خلاف سازهای نی، کمانچه و حتی سنتور که در دوره هایی از موسیقی ایران با کمبود نوازنده مواجه بودند، تار همیشه بیشترین توجه ها را به خود جلب کرده و حتی قیمت گرانش نیز باعث کم رونقی اش نشده است. در فاصله سال های 1320 تا 1340 که غالب ارکسترها با سازهای غربی مثل خانواده ویلون، کلارینت، فلوت و پیانو صدا می دادند، تار به عنوان تنها ساز ایرانی در کنارشان بود. در واقع صدادهی (Sonority)جذاب این ساز در هر دوره ای باعث بقای آن شده و هم اینک نیز تعداد نوازندگان حرفه ای تار در مقایسه با گذشته، خیلی بیشتر است که از میان آن ها می توان به این نام ها اشاره کرد: شهریار فریوسفی، کیخسرو پورناظری، زیدالله طلوعی، فرخ مظهری، مهرداد دلنوازی، محمد دلنوازی، شهرام میرجلالی، محمد جمال سماواتی، حمید سکوتی، منصور سینکی، سیامک نعمت ناصر، همایون یزدانی، افشین فرامرزی، جهانشاه صارمی، بهرام ساعد، بهروز همتی، فریبرز عزیزی، حمید خبازی، وحید بصام، عرفان گنجه ای، علی قمصری، پیام جهانمانی، سهیل حکمت آرا، آرشام قادری، حشمت الله عطایی، سیاوش پورفضلی، لاله زهیدی، ایمان وزیری، عماد حنیفه، هوشنگ فراهانی، ارژنگ سیفی زاده، سلمان سالک، پدیده احرار نژاد، حامد فکوری، پیمان خسروی سامانی، حسن امین شریفی، ساناز ستار زاده، امین رامین، مازیار شاهی، تهمورس پورناظری، رضا موسوی زاده، صادق موسوی، وحید خسروی، مقداد شاه حسینی و ...

نوازندگان زن

نوازندگان حرفه ای تار در طول دو قرن اخیر همواره مرد بوده اند و زنان به دلایل متعدد، چندان نتوانسته اند در این ساز به درجات بالایی برسند. نخستین بانوانی که موفق به یاد گیری تار شدند، دو تن از زنان دربار فتحعلی شاه قاجاربه نام های زهره و مینا بودند.

کم کم با موج نوگرایی ایرانیان در همه زمینه ها و ایجاد مدرسه ویژه دختران، آموزش موسیقی نیز دچار تحول شد. کلنل علی نقی وزیری پس از اتمام تحصیلات موسیقی اش در برلین، سال 1302 به تهران آمد و نخستین مدرسه موسیقی غیردولتی را بنا گذاشت. او بعدها در همین مدرسه برای بانوان کلاس تار برقرار کرد و عده ای از دختران غالباً از خانواده های مرفه، موفق شدند این ساز را بیاموزند.

با وجود فراگیر شدن آموزش موسیقی در جامعه ایرانی، زنان بسیار کمی توانستند در نوازندگی این ساز به مراتب عالی برسند و غالب ایشان پس از تشکیل خانواده یا دلایل دیگر، از فعالیت های هنری باز ماندند. با این وجود تعداد کمی از بانوان، این ساز را به نحو مطلوبی می توانند بنوازند. افرادی همچون پیرایه پورافر، آذر زرگریان، بهاره فیاضی و صهبا مطلبی که از میان ایشان بهاره فیاضی و صهبا مطلبی، به اعتراف بیشتر اساتید تار، توانسته اند این ساز را به صورت حرفه ای و مورد قبول اهل فن بنوازند. درک قوی ایشان از موسیقی ایرانی و تسلط بر ساز تخصصی شان، باعث شده تا ایشان از معدود بداهه نوازان تار در میان زنان ایرانی باشند.


نمونه 1: نوازندگان دوره قاجار-میرزا عبدالله  نفر دوم، نشسته از سمت چپ

نمونه 1: نوازندگان دوره قاجار-میرزا عبدالله نفر دوم، نشسته از سمت چپ

 نمونه 2: میرزا عبدالله

نمونه 2: میرزا عبدالله

نمونه 4: آقا حسینقلی

نمونه 4: آقا حسینقلی

نمونه 6: درویش خان

نمونه 6: درویش خان

نمونه 8: تار نوازی موسی معروفی

نمونه 8: تار نوازی موسی معروفی

نمونه 10: مرتضی نی داوود در نوجوانی

نمونه 10: مرتضی نی داوود در نوجوانی

نمونه 12: علی اکبر شهنازی

نمونه 12: علی اکبر شهنازی

نمونه 14: غلامحسین بیگجه خانی

نمونه 14: غلامحسین بیگجه خانی

نمونه 17: محمد رضا لطفی

نمونه 17: محمد رضا لطفی

نمونه 19: داریوش طلایی

نمونه 19: داریوش طلایی

نمونه 21:حسین علیزاده

نمونه 21:حسین علیزاده

نمونه 23: داریوش پیرنیاکان

نمونه 23: داریوش پیرنیاکان

نمونه 25: ارشد تهماسبی

نمونه 25: ارشد تهماسبی

نمونه 27: کلنل علی نقی وزیری

نمونه 27: کلنل علی نقی وزیری

نمونه 29: لطف الله مجد

نمونه 29: لطف الله مجد

نمونه 31: جلیل شهناز

نمونه 31: جلیل شهناز

نمونه 33: فرهنگ شریف

نمونه 33: فرهنگ شریف

 نمونه 35: حمید متبسم

نمونه 35: حمید متبسم

 نمونه 37: کیوان ساکت

نمونه 37: کیوان ساکت

 نمونه 39: بانوی نوازنده تار متعلق به دوره قاجار

نمونه 39: بانوی نوازنده تار متعلق به دوره قاجار

 نمونه 40: امروزه تعداد تارنوازن زن افزایش چشمگیری یافته است

نمونه 40: امروزه تعداد تارنوازن زن افزایش چشمگیری یافته است

 نمونه 41: بهاره فیاضی

نمونه 41: بهاره فیاضی

 نمونه 43: صهبا مطلبی

نمونه 43: صهبا مطلبی

تصویر 44 - صحبا مطلبی

تصویر 44 - صحبا مطلبی

سازهای هم خانواده

در سال های اخیر هر گونه نوآوری بر روی این ساز، بیشتر به افزایش کیفیت و کارایی آن منجر شده است. تنها اتفاق مهم در این خصوص ساخت اندازه هایی کوچک تر و بزرگ تر از تار معمولی بود که به پیشنهاد کلنل علی نقی وزیری و البته با الگو برداری از فرهنگ موسیقی غربی، به نام های تارسوپرانو و تارباس ساخته شدند. از این دو، فقط تارباس موفق شد در موسیقی نوین ایران جایی پیدا کند و امروزه بیشتر گروه های موسیقی ایرانی از آن بهره می برند. صدادهی تارباس یک هنگام (Octave) بم تر از تار معمولی است. این ساز فقط سه عدد سیم دارد و معمولاً از سیم های گیتار و در مواردی از سیم های ویلنسل بهره می گیرد. تارباس با مضرابی از جنس پلاستیک یا شاخ حیوان نواخته می شود. صدای تک نوازی آن خیلی جذاب نیست ولی در گروه نوازی کاربرد فراوان دارد. در تارباس فقط صداهای بم مورد نیاز است. به همین دلیل روی بخش نقاره، همانند تار پوست نمی اندازند و این قسمت غالباً به صورت خالی دیده می شود. برخی نیز برای زیبایی، روی آن را با یک توری نازک می پوشانند. تارباس در سال های اخیر غالباً در کنار عود، بخش باس موسیقی های معاصر ایرانی را می پوشاند. شکل دیگری از تار، در مناطق شمال غرب ایران و همچنین کشور آذربایجان به نام تار آذری یا قفقازی وجود دارد. این ساز نیز بنا به پژوهش های ورتکف Vertkov و دیگر صاحب نظران آذربایجانی، تا پیش از قرن 12 هجری (اواخر قرن 18 میلادی) در منطقه قفقاز دیده نشده است. در آن زمان یک نوازنده ماهر به نام صادق اوغلی به آن سه سیم واخوان افزود و کمی شکلش را تغییر داد. آذربایجان، تنها منطقه بومی ایران است که در آن علاوه بر موسیقی محلی، یک موسیقی ویژه به نام موسیقی موقامی (مقامی) در آن وجود دارد که با سازهای کمانچه، تار آذری و قاوال نواخته می شود. تار آذری که در گستره بزرگی از مناطق آذری نشین تا گرجستان رواج دارد، در بیشتر متون تاریخی از آن به عنوان تار قفقازی یاد شده است. هماننند تار ایرانی، کاسه ای دوقلو دارد ولی به جای شش سیم، از هشت عدد بهره می گیرد. ضمن این که صدایش کمی تودماغی است. این ساز همیشه روی سینه نوازنده قرار می گیرد و به همین دلیل، ایستاده هم می توان آن را نواخت.


 نمونه 1: تارباس فقط سه عدد سیم دارد

نمونه 1: تارباس فقط سه عدد سیم دارد

نمونه 3: تار آذری یا قفقازی

نمونه 3: تار آذری یا قفقازی

نمونه 4: علی سلیمی

نمونه 4: علی سلیمی

نمونه 6: مالک منصور اف

نمونه 6: مالک منصور اف

تجربه های نوین

تار از گذشته همواره در دو نقش تکنواز و همنواز ایفای نقش می کرده است. قدرت صدای آن با سازهایی چون سنتور، عود، کمانچه و نی برابری می کند و بدون میکروفون می تواند در کنار این سازها به همنوازی بپردازد. در سال های اخیر علاوه بر کارهای گروه نوازی ایرانی، آهنگ های مستقلی نیز برای این ساز تصنیف شده است. آهنگ هایی مانند چند نوازی تار که نخستین بار توسط آهنگسازی به نام محسن نفر صورت گرفت و یا دونوازی تار به نام شورانگیز، ساخته حسین علیزاده با اجرای مشترک خودش و ارشد تهماسبی. البته خیلی پیش تر، علی نقی وزیری، آهنگ های دونوازی برای تار نوشته بود ولی عموماً این آهنگ ها شبیه دونوازی های غربی بودند که بیشتر توسط هنرآموزان هنرستان موسیقی اجرا می شدند و در مجموع از اقبال عمومی برخوردار نبودند. در مجموع تجربه محسن نفر در آهنگ چند نوازی تار و تارباس که بیشتر بر اساس تشکیل آکورد زیر ملودی اصلی شکل گرفته بود و همچنین تجربه دونوازی تار ساخته حسین علیزاده که از نوعی فن چند صدایی موسوم به کنترپوان استفاده می کرد، به مذاق شنوندگان موسیقی ایرانی بیشتر خوش آمدند. در خصوص تجربه های نوین تار همچنین می توان به آهنگ فانتزی برای تار و ارکستر ساخته حسین دهلوی اشاره کرد. این آهنگ در اصل بر اساس "بندباز" ساخته کلنل علینقی وزیری بسط و گسترش یافته است. تار همواره در کانون تمدن های شهری بوده و کاربردی در موسیقی محلی نداشته است ولی در چند دهه اخیر و به خصوص با راه اندازی رادیو ایران، برخی نوازندگان محلی به این ساز روی آوردند. از سوی دیگر برخی نوازندگان موسیقی شهری نیز سعی کردند با استفاده از آن، آهنگ های محلی را بازنوازی کنند. اجرای برخی آهنگ های مشهور موسیقی غربی با تار از دیگر تجربه های نوازندگان معاصر است. چنین تجربه ای ابتدا در باکو پایتخت کشور آذربایجان توسط تارنوازان آذری صورت گرفت و امروزه نیز کیوان ساکت، یکی از نوازندگان ایرانی به چنین تجربه ای روی آورده است. این آثار در اصل برای سازهایی مثل ویولون، پیانو و گیتار نوشته شده اند که در اجرای جدید با صدادهی تار، رنگ متفاوتی به خود گرفته اند. روشن است اجرای چنین آثاری در مقوله موسیقی ایرانی نمی گنجد. بلکه صرفاً تجربه ای برای ایجاد یک موسیقی جدید با هویت دوگانه است.


نمونه 1: گروه شیدا

نمونه 1: گروه شیدا

 نمونه 3: هوشنگ ظریف

نمونه 3: هوشنگ ظریف

 نمونه 5: محسن نفر، آهنگساز و نوازنده تار

نمونه 5: محسن نفر، آهنگساز و نوازنده تار

 نمونه 7: حسین علیزاده و ارشد تهماسبی

نمونه 7: حسین علیزاده و ارشد تهماسبی

 نمونه 9: عطا جنگوک

نمونه 9: عطا جنگوک

 نمونه 11: کیوان ساکت

نمونه 11: کیوان ساکت