1600-1750 میلادی
سبک باروک در موسیقی غرب، در دوره ای میان سال های 1600 تا 1750 میلادی شکوفا شد. گئورگ فریدریش هندل و یوهان سباستان باخ دو آهنگساز سترگ سبک باروک بودند. مرگ باخ در 1750 نشانگر پایان این دوره است. دیگر استادان موسیقی باروک، کلودیو مونته وردی، هنری پورسل، آرکانجلو کورلی و آنتونیو ویوالدی هستند که تا سده بیستم فراموش شده بودند. دوره باروک خود به سه دوره فرعی تقسیم پذیر است: باروک آغازین 1600-1640 ، باروک میانی 1640-1680 و باروک پایانی 1680-1750
آهنگسازان ایتالیایی در دوره آغازین باروک، اپرا را پدید آوردند. آن ها بافت هوموفونیک را بر بافت پلی فونیک که شاخص موسیقی رنسانس بود، ترجیح دادند. اما در دوره پایانی باروک، بافت پلی فونیک بار دیگر اهمیت یافت.
ویژگی های موسیقی باروک
یگانگی حالت
یک قطعه باروک اغلب فقط بیانگر یک حالت است. قطعه ای که شاد آغاز می شود تا پایان شاد می ماند. در این قطعه ها احساساتی همچون سرور، حزن و هیجان بیان شده است.
ریتم
یگانگی حالت در موسیقی باروک، بیش از هر چیز با پیوستگی و یکنواختی ریتم انتقال داده می شود. الگوهای ریتمیکی که در آغاز یک قطعه شنیده شده اند، در طی آن تکرار می شوند.
ملودی
ملودی باروک حسی از پیوستگی و یکنواختی پدید می آورد. ملودی آغازین یک قطعه بارها و بارها در آن شنیده می شود و حتی هنگامی که به شکلی دگرگون شده نمود می یابد، باز هم جوهره آن کم و بیش ثابت می ماند.
دینامیک پله ای
موسیقی باروک همگام با پیوستگی ریتم و ملودی از پیوستگی دینامیک نیز برخوردار است. به بیان دیگر حجم صوتی برای مدتی ثابت نگه داشته می شود. تغییرات دینامیک، ناگهانی و چنان است که گویی دینامیک از سطحی به سطح دیگر منتقل شده باشد. این تغییر و تبدیل میان قوی و ضعیف، دینامیک پله ای terraced dynamics نامیده شده است.
بافت
در این موسیقی، دو یا چند خط ملودیک برای جلب توجه شنونده به رقابت می پردازند. تقلید میان خط های گوناگون، با لایه های صوتی سازنده بافت، بسیار متداول است. اغلب ملودیی که در یک خط شنیده شده است، در خط های دیگر نیز شنیده می شود.
آکوردها
آکوردها در دوره باروک اهمیتی فزاینده یافتند. پیش از آن، زیبایی خط های ملودیک بیش از آکوردها، که همزمان این خط های ملودیک پدید می آمدند، مورد توجه بود. به تعبیری، آکوردها فقط در حکم محصول جانبی حرکت خط های ملودیک بودند. اما در دوره باروک، آکوردها به گونه ای مستقل نیز معنا یافتند.
کلام و موسیقی
آهنگسازان باروک، مانند آهنگسازان رنسانس، موسیقی را به منظور تجسم معنای واژه هایی معین به کار می گرفتند. در موسیقی آوازی این آهنگسازان، واژه بهشت با صدایی زیر و واژه دوزخ با صدایی بم همراه می شود. گام های اوج گیرنده بیانگر صعود بودند و گام های پایین رونده افول یا نزول را تجسم می بخشیدند. گام های کروماتیک پایین رونده درد و اندوه را تداعی می کردند.
ارکستر باروک
ارکستر طی دوره باروک تکامل یافت و به گروهی اجرایی بدل شد که در اساس مبتنی بر سازهای خانواده ویلون بود. ارکستر باروک، بنا به معیارهای امروزی، ارکستری کوچک بود که از ده تا سی و گاه چهل نوازنده تشکیل می شد. آرایش سازها (نوع و تعداد آن ها) در این ارکستر انعطاف پذیر بود و می توانست از قطعه ای به قطعه دیگر تغییر کند. باخ، هندل، ویوالدی و دیگر آهنگسازان باروک، سازهای آثار ارکستری خود را به دقت برمی گزیدند و از رنگ صوتی هر ساز، جلوه هایی زیبا پدید می آوردند. آن ها دوستدار تجربه و آزمون ترکیب های گوناگون سازی بودند.
فرم های موسیقی باروک
دیدیم که یک قطعه باروک، به ویژه قطعه سازی اغلب دارای یگانگی حالت است. با این همه بسیاری از آثار باروک در بردارنده مجموعه قطعه ها یا موومان هایی هستند که از نظر حالت، متضاد یک دیگرند. یک موومان movement قطعه ای کم و بیش کامل و مستقل اما بخشی از یک اثر بزرگ تر است. هر موومان به طور معمول دارای تم های خاص خود است. پایانی مشخص دارد و با سکوتی کوتاه از موومان بعد جدا می شود. به این ترتیب، یک اثر سه موومانی باروک ممکن است در بردارنده تضادهایی میان موومان های تند و پر جنب و جوش آغازین، موومان آرام و با وقار میانی و موومان تند، سبک و شوخ پایانی باشد.
جایگاه موسیقی باروک در جامعه
پیش از 1800 میلادی، آثار موسیقی اغلب بنا به سفارش و بیشتر برای کلیساها و دربارهای اشرافی ساخته می شدند. تالارهای اپرا و شهرها نیز نیاز دائم به موسیقی داشتند. طبقه حاکم بسیار ثروتمند و پر قدرت بود و از آنجا که اغلب درباریان بیکار بودند، می کوشید تا حد ممکن از ملال و دلتنگی درآیند. موسیقی، مایه اصلی سرگرمی و تنوع بود. دربار، گاه یک ارکستر، یک گروه همسرا ویژه مراسم مذهبی و آوازخوانان اپرا را در استخدام خود داشت. شمار موسیقیدانان دربار، به میزان ثروت و اعتبار آن بستگی داشت.
کلیسا نیز نیازمند موسیقی و موسیقی آن غالباً بسیار با شکوه بود. بسیاری از کلیساهای دوره باروک در کنار ارگ و گروه همسرایان برای مراسم خود، ارکستری نیز داشتند. در واقع کلیسا تنها مکانی بود که اغلب شهروندان عامی، موسیقی جدی را می توانستند بشنوند. کنسرت های همگانی انگشت شمار بود و عامه مردم به ندرت به قصر دعوت می شدند. موسیقیدانان کلیسایی نسبت به موسیقیدانان درباری، دستمزدی کمتر و مرتبه ای پایین تر داشتند. این موسیقیدانان به هنگام مساعد بودن وضع سلامت عامه، یعنی هنگامی که سوگواری کمتر از حد معمول بود، دچار تنگنای مالی می شدند.
فوگ
فوگ fugue فرمی مهم و بنیادی در موسیقی باروک است. فوگ ممکن است برای گروهی از سازها، گروه های آوازی یا برای سازی تک مانند ارگ یا کلاوسن به نگارش درآمده باشد. فوگ اثری پلی فونیک است ومبتنی بر یک تم اصلی که سوژه subject نامیده می شود. در فوگ، خط های ملودیک گوناگون یا خط های آوازی سوژه را تقلید می کنند. زیرترین خط ملودیک –خواه آوازی باشد یا سازی- سوپرانو و بم ترین آن ها باس نام دارد. بافت فوگ به طور معمول در بردارنده سه، چهار یا پنج خط صوتی (سوپرانو، آلتو، ...) است. گرچه سوژه فوگ ثابت می ماند اما با انتقال به تونالیته های مختلف یا آمیختن با ایده های ملودیک و ریتمیک گوناگون، معانی تازه ای می یابد.
آهنگسازان شاخص دوره باروک عبارتند از: کلودیو مونته وردی 1568-1643 ، هاینریش شوتز 1585-1672 ، ژان بابتیست لولی 1632-1687 ، آرکانجلو کورلی 1653-1713 ، هنری پورسل 1653-1695 ، فرانسوا کوپرن 1668-1733 ، آنتونیو ویوالدی 1687-1741 ، یوهان سباستیان باخ 1686-1750 و گئورگ فریدریش هندل 1685-1759 .